هفت بار بگو...
از تو یکی دیگه انتظار نداشتم...
واقعا که خیلی بی ادبی
... Atefeh ...
+ اعتراف می کنم وقتی به وبتون سر میزنم حتی الامکان سعی میکنم موقع نظر دادن فقط از emotion ها استفاده کنم. تنها دلیلشم اینه که اگه بخوام چیزی بنویسم باید بعدش shift+alt بزنم که انگلیسی شه و به عنوان مثال اون پایین بنویسم zk90yr و همون طور که میدونین من شیرازی هستم... در جریان هستین که؟
+ اگه کسی شماره ی عمه ی بازدید کننده های ثابتی که قبلا میومدن وبم رو داره به صورت نظر خصوصی واسم بفرسته... تو گلوتون گیر کنه اون همه نظری که واسه پستاتون گذاشتم. خو من برگشتم دیگه
+ یه چیزی از خدا می خوام. اگه میشه همین الآن بگین آمین.
+ راستی قبلا پرسیده بودم چند درصد امکان داره برگه های امتحانا گم بشه یا با یکی دیگه عوض شه. خواستم جوابشو بدم که ذهنتون زیاد درگیر نباشه ماه رمضونی... این جزء آرزوهای محاله و اصلا امکان نداره. مدرکشم موجوده عکس کارنامه م هست اگه خواستین
واسم اس ام اس اومده :
رسیدی کانادا خبر بده که پرونده ی شرکتو برسونم بهت :|
حالا من داشتم پلنگ صورتی می دیدم
جواب دادم ok :|
علاوه بر این که دیگه مغزم جواب نمیده
یه همسایه داریم یه هفته س اومدن این محله ...
دختر داییم اس داده :
اگه کسی عاشق تو باشه بهت میگه اگه اتفاقی واست افتاد من میمیرم
ولی اگه کسی رفیقت باشه بهت میگه اگه بمیرم هم نمیذارم اتفاقی برات بیفته
من که کلا از این اس های چرت خوشم نمیاد بهش گفتم:
حالا تو عاشقمی یا رفیقم ؟؟؟ جواب داده :
ببین من دختر داییتم! حاضرم بکشمت ولی اتفاقی واسه خودم نیفته!
فروشنده های ایران طورین که حتی اگه بری بگی یه افسار خوب واسه خر میخواستم
میگن باور کن من دوساله همین رو واسه خودم استفاده میکنم خیلی هم راضیم
گردن بابام هم انداختم خیلی ازش تعریف میکنه...
وقتی قرار باشه بابای خونه موهای دخترشو با کش ببنده....
خلاقیتت تو حلقم!
(لطفا تا لود شدن کامل تصویر صبور باشید)
داداﺷﯽ ﮔﻔﺖ:زودی ﯾﻪ آرزو ﮐﻦ.
آﺑﺠﯽ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ ﭼﺸﺎﺷﻮ ﺑﺴﺖ و آرزو ﮐﺮد...
داداﺷﯽ ﮔﻔﺖ:ﭼﭗ ﯾﺎ راﺳﺖ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ؟
آﺑﺠﯽ ﮐﻮﭼﯿﮑﻪ ﮔﻔﺖ: راﺳﺖ ﺗﺎﺗﺎﺟﯽ ﺟﻮﻧﻢ...
داداﺷﯽ ﮔﻔﺖ:درﺳﺘﻪ.. درﺳﺘﻪ آرزوت ﺑﺮآورده ﻣﯿﺸﻪ ھﻮررررا...
ﺑﻌﺪ دﺳﺘﺸﻮ دراز ﮐﺮد و از ﭼﺸﻢ آﺟﯽ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ ﻣﮋﺷﻮ ﺑﺮداﺷﺖ...
آﺑﺠﯽ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ ﮔﻔﺖ:ﺗﻮ ﮐﻪ از زﯾﺮ ﭼﺸﻢ ﭼﭙﻢ ﺑﺮداﺷﺘﯽ ﺗﺎﺗﺎﺟﯽ ﺟﻮن!
داداﺷﯽ دﺳﺖ ﭼﭗ و راﺳﺘﺸﻮ ﻣﺮور ﮐﺮد و ﮔﻔﺖ: ﺧﺐ اﺷﮑﺎل ﻧﺪاره
دﺳﺘﺸﻮ دراز ﮐﺮد و ﯾﻪ ﻣﮋه دﯾﮕﻪ از زﯾﺮ ﭼﺸﻢ راﺳﺖ آﺟﯽ ﺑﺮداﺷﺖ...
گفت: آرزوت ﻣﯿﺨﻮاد ﺑﺮآورده ﺷﻪ دﯾﺪی؟؟ ﺣﺎﻻ ﭼﯽ آرزو ﮐﺮدی آﺟﯽ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ؟
آﺟﯽ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ ﮔﻔﺖ:آرزو ﮐﺮدم دﯾﮕﻪ ﻣﮋھﺎم ﻧﺮﯾﺰه!
ﺑﻌﺪ ﺳﻪ ﺗﺎﯾﯽ زدن زﯾﺮ ﺧﻨﺪه...
آﺑﺠﯽ ﮐﻮﭼﯿﮑﻪ و
داداﺷﯽ و
ﭘﺮﺳﺘﺎر ﺑﺨﺶ ﺷﯿﻤﯽ درﻣﺎﻧﯽ...
وااااااااای! چه وبلاگ باحالی! دم ادمینش گرم!
.
.
.
.
.
.
دکتر شریعتی هنگام دیدن این وبلاگ!
دوستان! میخوام یه چیز خیلی جالب رو نشونتون بدم!
فقط با فشار دادن سه تا دکمه اتفاق فوق العاده ای میوفته!
نترسید! امتحان کنید!
Ctrl+D+Enter
فهمیدین چی شد؟!
گفتم غم تو دارم
گفتا گمشو کثافت
گفتم که مال من شو
گفتا با این قیافت؟
گفتم زمهرورزان رسم وفا بیاموز
گفتا وفا رو ول کن چنده حقوق پایه ت؟!
گفتم که پول ندارم اما پر از شعورم
گفتا شعور نداری بی پول بی نزاکت...
گفتم مگر چه کردم گفتا که خواستگاری
گفتم مگر که جرم است گفتا بی مایه، آری!
حقته! تا دفعه دیگه به حرف خانما گوش بدی...
تصور کنید اگر به جای ماه، سایر سیاره ها در انجا وجود داشتند، نمای زمین و سیارات چگونه می شد؟
این خیال را در تصاویر زیر ببینید.
حالا که اینارو میبینید بگید کدومش زیبا تره؟به نظر من زحل از همش بهتره